به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، اولین جلسه از سلسله نشستهای فقه معاصر با «موضوع بررسی حکم شرعی خرید، فروش و استخراج پول رمز پایه دیجیتال» به همت مؤسسه دار الثقلین امام عصر عجل الله تعالی فرجه با ارائه حجت الاسلام والمسلمین مرتضی ترابی و نقد حجت الاسلام والمسلمین جواد عبادی برگزار گردید. متن این نشست بدین شرح است:
حجت الاسلام و المسلمین مرتضی ترابی
پولهای دیجیتال رمز پایه سابقه طولانی ندارند، اولین پول دیجیتال رمز پایه، یعنی بیت کوین، در سال ۲۰۰۹ میلادی به وجود آمد. البته گاهی رمز پایه و گاهی رمز نهاد و گاهی رمز ارز و در انگلیسی Cryptocurrency گفته میشود؛ Crypto همان رمزنگاری یا رمز وcurrency پول یا ارز هست. این یک بحث علمی است و باید مقلدین برای تشخیص وظایف خودشان به مرجع تقلیدشان مراجعه کنند و ما به دنبال صدور فتوا نیستیم، شأن ما هم این نیست. این بحث علمی برای کسانی که دنبال این مباحث هستند و کسانی که زمینه های لازم علمی را دارند تا خودشان بخواهند در این مسئله اجتهاد بکنند و به رأی خودشان عمل بکنند، بنابر نظری که اجتهاد متجزی را قبول دارند، این زمینه و قدمی میشود برای کسانی که مقدمات لازم را دارند از این مباحث و گفتگوها هم استفاده کنند تا خودشان به نظری برسند و در عمل به وظیفه خودشان آن را معیار قرار بدهند.
پیشینه پول
پول یکی از محوریترین عناصر اقتصاد و باعث تحول در زندگی بشر هست، یعنی تحول در پول باعث تحول در زندگی اقتصادی بشر است. پول مشکلاتی داشته که بشر آن را طی مراحلی رفع کرده است. اول پول به صورت کالایی بوده، بعد تحول پیدا کرده به پول فلزی، بعد تحول پیدا کرده به پول نماینده یعنی برگهای حواله مانند دارید، در حقیقت این پول یا چک یا حواله، نماینده آن پولی است که در جایی نگهداری می شود و تا ۱۹۷۱ میلادی یعنی حدود پنجاه سال قبل، این دورهی پول نماینده ادامه داشته است. حدود پنجاه سال قبل رئیس جمهور وقت امریکا اعلام کرد که ما رابطه پول را به عنوان نماینده طلا و نقره قطع کردیم و پول ما خودش مستقلا ارزش دارد. کشورهای دیگر هم خواسته یا ناخواسته تبعیت کردند و رابطه را قطع کردند، روی اسکناس های دوره رضاخان نوشته این اسکناس معادل این مقدار طلا یا نقره است و بعد این حذف شد. در کل دنیا همین طوری بوده و این پول رایج الان نماینده نیست، بلکه پشتیبانش قدرت و حکومت یا دارایی حکومت هست و به این پول فیات می گویند که این دوره پول اعتباری است. بعد از دوره پول اعتباری، پول الکترونیک آمد که در این کارتهای بانکی معمولا معاملات روی این پول انجام می گیرد. دوره بعدی پول رمز پایه است که حدود یازده سال پیش ایجاد شده و به سرعت در حال گسترش است. چون پاسخگوی نیازهای مهم و رفع کننده اشکالات مهم در زمینه پول هست و پیش بینی میشود با آگاهی که از مزایای این پول هست، بشر به طور حتم به سوی این پول خواهد رفت و این پول جایگزین خواهد شد. الان ارزش بازاریِ فقط یک پول رمز پایه حدود ۶۸۰ میلیارد دلار هست، یعنی معاملاتی که الان فقط روی بیت کوین انجام می شود حدود ۶۸۰ میلیارد دلار است. الان بیش از پنج هزار پول رمز پایه ایجاد شده و حدود دویست نوع آن فعال است و در بازار روی آنها معاملات انجام می گیرد. البته عمده معاملات روی اولین پول رمز پایه یعنی بیت کوین انجام می گیرد و این پول بازاری که اشغال کرده یعنی قدرت مالی که توانسته جذب بکند حدود ۶۸۰ میلیارد دلار هست و به سرعت در حال گسترش است چون مزایای خاصی دارد.
ما باید به این مسئله اهتمام بورزیم و این موضوع را نادیده نگیریم، این یک واقعیتی است و نمی شود آن را نادیده گرفت چون ممکن است عقب بیفتیم. خروجی مباحث ما این است که طبق مبانی فقهی ما، معامله و خرید و فروش و استخراج بیت کوین و ارزهای دیجیتال و رمز پایه اشکال ندارد. بلکه ساخت ارز دیجیتال واجب کفایی است و احتیاطاً مهندسین مسلمان هر چه زودتر خودشان پایه گذار چنین پولهای رمز پایه باشد و واجب است برای مهندسین مسلمان که از این قافله عقب نیفتند. اگر عقب بیفتیم و دیر حرکت کنیم سرمایه ها به پولهای رمز پایه دیگر جذب خواهد شد. مباحث ما در چهار محور است؛ اول ماهیت موضوع، دوم بررسی حکم خرید و فروش، سوم بررسی حکم استخراج و چهارم بررسی حکم ایجاد و ساخت پول رمز پایه جدید.
اهمیت موضوع شناسی
در مباحث مستحدثه ما خیلی به موضوع شناسی نیاز داریم و باید ببینیم که موضوع شناسی آیا وظیفه فقیه ومجتهد هست یا نیست؟ مثلا مرگ مغزی، مرگ هست یا نیست؟ آیا این وظیفه منِ فقیه هست که بگویم مرگ مغزی مرگ هست یا نیست؟ یا وظیفه متخصصِ در آن علم است که تشخیص بدهد یا وظیفه عموم مردم است و ربطی به اجتهاد ندارد؟ موضوعات پنج نوع هستند؛ تشخیص برخی از موضوعات قطعا وظیفه مجتهد و مرجع تقلید نیست، تشخیص برخی از اینها قطعا وظیفه مجتهد هست و دو مورد بین فقهای ما اختلافی است و در مبحث اجتهاد و تقلید عروه هم این بحث آمده و اختلافات در ذیل این مسئله ذکر شده است.
موضوعات جزئیه به جهت اشتباه امور خارجیه قطعا تشخیص موضوع وظیفه مجتهد نیست، مثلا هوا ابری است و من نمیدانم آیا آفتاب غروب کرده یا نه؟ بروم از مجتهد بپرسم که شما بفرمایید، پاسخ به این سوالات وظیفه مجتهد نیست مکلف باید یا ساعت را دقیق نگاه کنید یا از افراد بپرسید یا... اگر اشتباه امور خارجیه باعث عدم شناخت موضوع هست، قطعا وظیفه مجتهد نیست و کسی هم ادعا نکرده و گمان نمی کنم الی یوم القیامة هم کسی ادعا کند. مگر در جایی که مربوط به قاضی و حل نزاع باشد که آنجا تشخیص موضوع جزئی وظیفه فقیه جامع الشرایط است، مورد دوم مربوط به ولی فقیه می شود، مثلا فلان کشور دشمن هست یا نیست؟ این موضوع اگرچه جزئی است اما وظیفه ولی فقیه است. در غیر این موارد قطعا تشخیص موضوعات جزئی وظیفه مجتهد و مرجع نیست.
دو مورد هست که تشخیص موضوع قطعا وظیفه مجتهد و مرجع تقلید هست، آنجایی که خود موضوع مُختَرَعِ شارع باشد یعنی شارع خود آن موضوع را ایجاد کرده باشد مثل عقاید شرعیه، نماز و حج را شارع ایجاد کرده و تشخیص اینها قطعا وظیفه مرجع و مجتهد، به عنوان نماینده شارع، است که آنها را بیان کند. مورد دوم موضوعاتی است که شارع ایجاد نکرده ولی در حدود آن تصرف کرده است، مثلا شارع گفته سفر پیش من آن هست که بیش از هشت فرسخ باشد و خصوصیاتی را برای موضوع ذکر کرده است. مسئله بلوغ و حیض و... مسائلی هستند که شارع، با اینکه این موضوعات واقعیت دارند و اگر شارع هم نمی فرمود آنها واقعیت داشتند، حدود و خصوصیاتی را برای آنها تعیین کرده است. اینجا هم برای تشخیص حدود قطعا به مرجع و مجتهد رجوع می کنیم.
دو جا محل اختلاف است. که شاید ۸۰ درصد مسائل و موضوعات و متعلقات احکام، از قبیل این دو مورد است که محل اختلاف است. مرحوم شیخ انصاری در رسائل می گوید: شاید هیچ موضوعی پیدا نکنیم که در حدودش اختلاف نباشد! آنجایی که شارع یک موضوع لغوی و عرفی را موضوع یا متعلق حکم خودش قرار داده و هیچ دخالتی هم نکرده است. ولی در سعه و ضیق آن موضوع اختلاف است. از آب که موضوع حکم است و روشن ترین مفاهیم هست این اختلاف شروع می شود تا مفاهیم پیچیده این اختلاف وجود دارد. مثلا چه مقدار خاک اگر در آب باشد آن آب مضاف میشود و چه مقدار باشد آب هنوز مطلق است؟و... یا مثلا مادر، موضوع حکم شرعی است، ولی دو مصداقِ همین مادر الان محل اختلاف است، مادری که تخمک از او نیست و فقط رحم از اوست، آیا مادر هست یا نیست؟ مادری که تخمک از او هست و رحم از او نبوده، عنوان مادر بر او صدق می کند یا خیر؟
سعه و ضیق واضحترین موضوعاتِ عُرفیه، محل اختلاف است و باز هم اختلافی است که در سعه و ضیق باید به مجتهد رجوع بشود یا نشود؟ الان مسئله ما، مسئله مال هست. یکی از عمده مسائل در خرید و فروش این پولهای رمز پایه این هست که آیا این مالیت دارد یا ندارد؟ فقها فرمودهاند و مرحوم شیخ در شرائط العوضین دارد یکی از شرایط عوضین، کونه متمولا است، یعنی باید مال باشد. مال از مخترعات شارع نیست و از حقایق شرعیه هم نیست و حدود آن را هم شارع تعیین نکرده است. در این موارد چه باید بکنیم؟ اگر اختلاف کردیم که فلان چیز مالیت دارد یا خیر، آیا به مجتهد رجوع بکنیم یا خود مقلدین باید بروند به نتیجه برسند؟ اینجا محل اختلاف است.
فقها دو دسته شدند؛ اکثریت فقها، مثل مرحوم اصفهانی و نائینی و حکیم و بروجردی و خوئی، قائل هستند این هم وظیفه مجتهد است. یعنی اگر جزو مسائل عرفیه عام هست، خود مجتهد به عنوان یکی از اهل عرف نظر می دهد. اگر جزو مسائل عرفیه عام نیست و نیاز به کارشناسی دارد خود مجتهد به کارشناس رجوع می کند و نظرش را اعلام می کند. در هر دو صورت مجتهد باید نظر نهایی را بگوید. چون وقتی تعیین حکم به دست شارع و به دست مجتهد هست، معنا ندارد بگوییم که تعیین حدود کلی موضوع، جزئی را کاری نداریم، به دست مجتهدین نیست. اگر به دست مجتهد نباشد دیگران هم شروع به فتوا دادن می کنند. شاهد قطعی این قول این است که پنجاه درصد فقه مربوط به همین موضوعات است. جواهر و عروه و دیگر کتب فقهی را بینید، در همه اینها در تعیین حدود موضوع بحث می کند. پس تعیین حدود موضوع از وظایف مجتهد است و او باید بگوید.
البته در مقابل برخی از بزرگان مثل صاحب عروه و ظاهرا حضرت امام خمینی نظرشان این است که اینها وظیفه مجتهد نیست، مجتهد فقط حکم را بیان می کند. مثلا غنا حرام است اما این نوع صوت، آیا غنا هست یا نیست؟ صاحب عروه میگوید اینجا به مجتهد مراجعه نمیشود. البته اشکالی که به خود صاحب عروه هست این است که چرا کتاب شما پر از تعیین حدود این موضوعات است. به نظر ما، نظر اکثریت در این مسئله صحیح است و باید در تشخیص حدود کلی موضوعات، اگر چه شارع آن را اختراع نکرده و در حدود آن تصرف نکرده، باید به سراغ مجتهد برویم و تشخیص موضوع وظیفه مجتهد است چون حکم وابسته است. همین که مردم می پرسند بیت کوین حلال است یا حرام است؟ پس ارتکاز شرعی مردم این است که بپرسند و این ارتکاز متشرعه هم دلیل این مطلب است که در تعیین حدود کلی موضوع ما باید به نظر مجتهد مراجعه کنیم.
تبیین ماهیت موضوع
سه تا مفهوم را نیاز داریم تبیین کنیم تا به ماهیت پولهای دیجیتالِ رمز پایه یا Cryptocurrency برسیم. سه مفهومِ پول و مال و کد پول رمز پایه به هم وابسته هستند و باید تبیین شوند. اگر در تبیین اینها به این نتیجه برسیم که پول رمز پایه هم مال است مسئله حل میشود. تا جایی که من جمع آوری کردهام در خرید و فروش بیت کوین و پولهای رمز پایه هشت اشکال شده است، غیر از دو اشکال، بقیه اشکالات خیلی ضعیف هستند. یکی از دو اشکال عمده این است که اینها مال نیستند و در بیع و خرید و فروش، مبیع باید مال باشد که این مال نیست. البته یک اختلاف جزئی هست ولی اکثریت غالب، فرمودند که مال باشد. اشکال دوم اینکه غرری هست. اگر بتوانیم اشکال اول را در این جلسه انشاء الله به یک جایی برسانیم و نظرمان را عرض بکنیم یک توفیقی خواهد بود چون مباحث خیلی گسترده است.
ماهیت مال
مال موضوع احکام هست و آیات و روایات زیادی در مورد مال داریم، پس باید مال را بشناسیم. شارع هم در این موضوع نه مفهوم مال را ایجاد کرده است و نه مثل سفر، درآن قید خاصی ایجاد کرده است. پس مال به همان معنای عرفیاش موضوع حکم قرار گرفته است. مرحوم علامه حلی و دیگر بزرگان ویژگیِ داشتن منفعت را در مال شرط می گذارند، پس یکی از مهمترین خصوصیاتی که برای مال ذکر شده، مال منفعت داشته باشد. عقلا چیزی که منفعت ندارد سعی برای بدست آوردن آن را عاقلانه حساب نمیکنند. آیه کریمه «لا تأکلوا اموالکم بینکم بالباطل» نهی از اکل مال به باطل میکند یعنی جایی که منفعت نباشد باطل است. البته بنا بر اینکه«باء» در «بالباطل» را بای مقابله بگیریم یعنی در مقابل چیز باطل، نه اینکه باء سببیت بگیریم. اگر باء را سببیت بگیریم خروج از بحث می شود چون معنا این هست که مال را به سبب باطل نگیر، یعنی مثلا سبب گرفتن مال رشوه و ربا و... نباشد. اما اگر بای بالباطل را بای مقابله بگیریم همانطور که مرحوم شیخ انصاری و مشهور این طوری معنا کردند، یعنی در مقابل چیز باطل، چیزی که منفعت ندارد عرفا باطل حساب می شود، بنابراین مال حساب نمی شود. خلاصه اینکه اولین ویژگی مال این است که منفعت داشته باشد.
آیا منفعت منفعت حقیقی باید باشد یا منفعت اعتباری هم کافی است؟ بحث خواهیم کرد. آیا باید منفعت عمومی باشد یا شخصی هم کافی است؟ این خارج از بحث ما هست اما اکثریت قاطع فقها فرمودند که منفعت باید منفعت عمومی باشد و منفعت شخصی مال نمی کند. مرحوم شیخ انصاری علاوه بر منفعت داشتن گفتند محللتاً شرعاً، آن منفعت شرعا حلال باشد. مجموعا برای مال پنج ویژگی ذکر خواهیم کرد. علامه حلی می فرماید منفعت داشته باشد و شیخ انصاری دومی را اضافه کرد که محلل باشد، مرحوم ایروانی گفته است که مال آن است که برای امور دنیوی و اخروی مردم مورد نیاز باشد که منظور همان داشتن منفعت است و اینکه بدون کار بدست نیاید. البته این قسمت دومی که ایشان فرموده است محل اشکال است، چون مال در فقه اسلامی فقط با کار بدست نمی آید، ممکن است از راه ارث به انسان برسد و کار آن شخص نباشد. پس این در مکتبهای دیگر ممکن است مطرح باشد، به هر حال این قیدی که ایشان فرمودند اگر ظاهرش مراد باشد محل اشکال است!
مرحوم حکیم می گویند: المال اعتبار عقلایی، عبارت کمی مفصل است، سه چیز را ایشان مطرح میکند. اول اینکه مال اعتبار عقلایی است، این حرف در کلمات بزرگان دیگر نبوده است، مرحوم حکیم ماهیت مال را اعتبار عقلایی می داند. دوم رغبت باید داشته باشد و سوم اینکه نُدرت نسبی باید داشته باشد. اعتبار عقلایی را نمی توانیم بپذیریم، چون ویژگی هایی که برای مال ذکر می شود همهی آنها ویژگی های اعتباری نیستند، یعنی ویژگی های خارجی هستند. اگر منظورشان از اعتبار، همان جعل و اعتبار و قرارداد است، به نظر می رسد درست نباشد. در مالهایی که منفعتش اعتباری باشد مثل پولها، این حرف درست است، اما اینکه ایشان کل مال را اعتبار بداند درست نیست، چون مال امری انتزاعی است، تمام ویژگی های اموال حقیقی انتزاعی هستند، مثل فوقیت و تحتیت، نمی شود از آن اموال حقیقی اعتبار را سلب کرد.
ایشان دو ویژگی دیگر ذکر کردند که دیگران ذکر نکرده اند، یکی اینکه رغبت باشد که غیر از منفعت است، ممکن است چیزی منفعت نداشته باشد ولی الان رغبت عمومی به آن سو رفته باشد. مثلا یک عده زیادی سیگار می کشند، شاید هم اثبات شده که هیچ منفعتی ندارد، رغبت هست ولی منفعت نیست، البته ایشان می گوید گاهی رغبت همراه با منفعت و گاهی بدون منفعت است. دوم اینکه ندرت نسبی داشته باشند، اگر فراوانی مطلق باشد، هر اندازه منفعت داشته باشد باز هم مال حساب نمی شود. مثل هوا برای استنشاق؛ گرچه منفعت آن أشَد منافع است ولی مال به حساب نمی آید چون فراوانی مطلق دارد. هر دو قید رغبت و ندرت نسبی که فرمودند صحیح است، یعنی مال علاوه بر اینکه منفعت داشته باشد باید رغبت و ندرت نسبی هم داشته باشد. رغبت در تناسب مستقیم با دو ویژگیِ منفعت و کمیابی نسبی است، هر چه کمیابی و منفعت بالا برود رغبت بیشتر می شود.
پس برای صدق عنوان مال هر سه ویژگیِ منفعت و رغبت و فراوانی نسبی باید باشد و یکی از آنها برای صدق عنوان مال کافی نیست. آقای خوئی می فرمایند مال چیزی است که نوع مردم به آن میل دارند و برای بدست آوردن آن رقابت می کنند که همان رغبت و کمیابی است و این فرمایش درست است. ویژگی دیگری که می فرمایند: برای استفاده در وقت نیاز آن را ذخیره می کنند. این فرمایش و این قید دوم که ایشان آورده محل اشکال است. چون خیلی از اموال مثل خوراکی هایی که زود فاسد می شوند هستند که ما ذخیره نمی کنیم ولی مال هستند. امام خمینی میفرمایند مال چیزی است که مورد رغبت عقلا باشد و برای بدست آوردن آن ثمن بذل کنند. این فرمایش که مورد رغبت عقلا باشد قطعا مورد پذیرش است، بدون رغبت، مال به وجود نمیآید هر چند منفعت داشته باشد. اینکه فرمودند برای بدست آوردن آن، ثمن بذل کنند تعبیر دیگری از رغبت یا کمیابی است که درست است. بنابراین تعریف حضرت امام هم آن مقداری که فرمودند درست است ولی باید در سایه تعریفات دیگر و قیودی که در تعریفات دیگر ذکر شده تکمیل بشود.
مرحوم نائینی هم چهار ویژگی را ذکر کردند؛ منفعت داشته باشد عقلا به جهت منافعتش آن را اخذ کنند، اگر مراد از اخذ، ذخیره باشد اشکال دارد چون همه اموال ذخیره نمی شوند. اما اگر مرادشان از اخذ، رغبت باشد، درست است. ولی باید توضیح می دادند رغبت را می فرمایند یا ذخیره را می فرمایند. چون در تعریف، باید کلمات واضح باشد. هم چنین فرمودند عقلا برای بدست آوردن آن، مال بذل کنند. کلمه مال اگر در خود تعریف مال باشد تعریف دوری می شود. لذا ما مال را بر می داریم می گوییم در مقابلش بهاء پرداخت کنند، چیزی پرداخت کنند. اگر این باشد این هم باز تعبیر دیگری از رغبت یا کمیابی نسبی هست که موجب بذل مال می شود. یک قیدی هم مرحوم نائینی اضافه می کنند، البته این قید در کلام مرحوم شیخ انصاری هم بود، منفعت معتدٌ به آن مورد نهی شارع قرار نگرفته باشد. اگر منفعت معتدٌ به، مورد نهی قرار گرفت آیا آن مال از مالیّت میافتد یا نمیافتد؟ در جواب می گوییم اگر مردم متشرع هستند، یعنی در صورت نهی شارع رغبت مردم به صفر می رسد، بله از مالیّت میافتد و صدق عنوان مال نمی کند. اما اگر علیرغم نهی شارع، رغبت باقی بماند ظاهر این هست که از مالیت نمیافتد. ولی مُحرِّم و باطل می شود که مسئله دیگری است. پس اگر شارع بتواند ریشه رغبت را بخشکاند کلاً از مالیّت میافتد. اما اگر نتواند فقط حُکمش را عوض می کند. مال است اما بیع آن حرام است.
شهید مطهری در تعریف مال فرمودند؛ منفعت و ندرت نسبی داشته باشد و مورد رغبت مردم باشد، همه اینها را جمع کردند و یک خصوصیتی اضافه کردند و می گویند: ناچار هستیم اضافه کنیم این است که قابلیت اختصاص داشته باشد. اگر منفعت داشت و مورد رغبت بود و ندرت نسبی داشت و شارع هم نهی نکرده بود ولی قابلیت اختصاص نداشت، مثل خورشید، خورشید را کسی نمیتواند بگوید که این مال من است و من از تابش آن جلوگیری می کنم، مال نخواهد بود. پس باید طوری باشد که در حوزه کسی بتواند وارد بشود. پس مال علاوه بر ندرت نسبی و رغبت و منفعت و مورد نهی شارع نبودن، باید قابلیت اختصاص هم داشته باشد. پس مال باید این پنج ویژگی را داشته باشد.
منفعت در اموال حقیقی، منفعتِ حقیقی است، یعنی بخواهید یا نخواهید آن منفعت هست و به اعتبار شما نیست. لباس بدن را گرم می کند و از سرما حفظ می کند. ولی یک جایی هست که مال منفعتش حقیقی نیست، اعتباری است. مثلا وسیله مبادله واقع بشود، همین پول های کاغذی و اسکناس هایی که دست ما هست، این منفعتش حقیقی نیست، نه پوشاک است و نه خوراک و نه چیز دیگر، ولی وسیله مبادله قرار گرفته به وسیله اعتبار، یعنی اعتبار آمده این را وسیله مبادله و وسیله سنجش ارزش و ذخیره ارزش قرار داده است. همه اینها به اعتبار است و اگر اعتبار را بردارند این اسکناس از وسیله بودن در میآید. پس این منفعت دارد یعنی آن خصوصیت مال را دارد، ولی منفعتش حقیقی نیست، اعتباری است. پس ما در تعریف مال می گوییم: مال چیزی است که منفعت دارد اعم از اینکه منفعتش حقیقی باشد که دست جعل به آن نمی رسد، یا منفعت جعلی و اعتباری باشد که در این پولهای اعتباری مطرح است.
با این خصوصیات پنج گانه مال وقتی سراغ پول می آیم، این ویژگی ها بر پول اعتباریِ موجود که حکومت ها پشتوانه آن هستند و آنها به میدان آوردند یا پول رمز پای های که پذیرش عمومی آن را به میدان آورده و حکومتی پشت سر آن نیست، در هر دو مورد(پول اعتباری و رمز ارزها) این ویژگی های پنج گانه مال وجود دارد. منفعت دارد و منفعتش این هست که اعتباری است و وسیله مبادله است، مورد رغبت هست و برای آن دست و پا می شکنند، ندرت نسبی دارد فراوانی مطلق ندارد، قابلیت اختصاص دارد و می توانید در حوزه خودتان وارد کنید و دلیل خاصی هم بر نهی آن در شرع وارد نشده است. پس با تعریفی که از مال عرض کردیم روشن می شود اگر کسی در قابلیت خرید و فروش پول، و پول رمز پایه یا رمز ارزها، بخواهد از ناحیه عدم مالیّت این پولها(اعتباری و رمز پایه) اشکال کند ظاهرا اشکالش وارد نیست، چون همه خصوصیات مال را دارد. عمده اشکالی هم که در کلمات خیلی از آقایان و فضلا تکرار شده است همین هست که این پولها، مال نیست و مالیّت ندارد. اگر رمز ارزها مال نباشد، در پول اعتباری هم باید بگویید مال نیست چون در پول اعتباری هم منفعت حقیقی نیست، منفعت اعتباری است. بنابراین در پول رمز پایه هم ما قطعا مالیت را داریم.
ماهیت پول
پول در تعریف ابتدای وسیله مبادله است. اما آقای کینز که یک اقتصاددان است سه ویژگی برای پول ذکر کرده؛ یک، پول چیزی است که وسیله مبادله باشد، دوم وسیله سنجش ارزش باشد یعنی وقتی می خواهید قیمت چیزی را با قیمت کالای دیگر بسنجید یا مقایسه کنید به پول مراجعه می کنید. سوم وسیله ذخیره ارزش هست، می خواهید برای روز مبادا یک چیزی داشته باشید پول را نگه میدارید. این تعریفی که ایشان از پول دارند شامل پول کالایی یعنی پول ما قبل پول فلزی و ما بعد پول فلزی می شود و هر سه خصوصیت را دارد یعنی وسیله مبادله و سنجش ارزش و وسیله ذخیره ارزش است.
پول اعتباری دو ویژگی دیگر هم دارد که اینها را گفتند و در کتب اقتصادی بیان شده است. یکی اینکه ایجاد و پشتوانه آن قدرت و حاکمیت است. دوم اینکه وسیله إعمال سیاست های اقتصادی است، یعنی پول هایی که ما داریم حالا یا به صورت رمز که در کارتهای ما هست یا به صورت اسکناس، اینها به حکومت یک قدرت حاکمیتی می دهد که میتواند توزیع پول را عوض کند، الان ثروت تقسیم شده و امروز هر کسی ثروتی دارد. دولت می تواند تصمیم بگیرد بعد از یک ماه ثروتها از نو تقسیم شود. مثلا صد تا نان هست و صد تومان، یعنی هر نانی یک تومان باشد. اگر آن صادر کننده تومان، یک صد تومان دیگر را اضافه کند. قبلا با هر یک تومان می توانستید یک نان بخرید الان می توانید نصف نان بخرید، قبلا با تومانی که در جیبتان داشتید فقط می توانستید یک نان بخرید، چون صدتا نان بود صدتا تومان و هر نانی یک تومان، الان یک صد تومانی جدید آمد و با آن پولتان می توانید نصف نان را بخرید. پس آن نصف دیگر کجا رفت؟ رفت روی آن صد تومانی که تازه چاپ کرده است. بنابراین دولت اینگونه می تواند توزیع ثروت کند، یعنی دولت میتواند بدون اینکه مطلع بشوید پول از جیب شما در بیاورد بدهد به هر کس که دلش می خواهد! این کار را اصطلاحا مالیات پوشیده می گویند و معمولا از این راه، حکومت ها کارشان را پیش می برند. باید بحث فقهی کرد که آیا این ضمان آور است؟ آیا شامل مَن أتلَفَ مالَ الغیر می شود یا خیر؟ چون شما صاحب این پول بودید اما دولت آمد پول شما را تلف کرد. اینکه توزیع پول چگونه باشد نظریه های است که باید مورد بررسی قرار بگیرد، ما هم حرف هایی داریم که اگر یک وقتی فرصت باشد عرض می کنیم. پس پول اعتباری وسیله إعمال سیاست های اقتصادی است که به یک نمونه آن اشاره کردم.
پس پول اعتباری علاوه بر اینکه مال هست و پنج ویژگی مال را دارد، پنج ویژگی دیگر هم دارد؛ وسیله مبادله، وسیله سنجش ارزش، وسیله ذخیره ارزش است، با قدرت حاکمیت ایجاد می شود و وسیله اعمال سیاست های اقتصادی است. در پول رمز پایه دو ویژگی اخیر که برای پول اعتباری ذکر کردیم حذف می شوند، یعنی وسیله قدرت حاکمیت نیست و بالتبع وسیله اجرای سیاست های اقتصادی هم نیست. به جای قدرت حاکمه، مورد پذیرش عمومی است و قدرت حاکمیتی پشت رمز ارزها نیست و در این رمز ارزها قدرت در اختیار دولت نیست بلکه در اختیار خود مردم است. بنابراین پول رمز پایه، ویژگی های سه گانه پول را دارد؛ وسیله مبادله و سنجش ارزش و ذخیره ارزش هست ولی پشتوانه حکومتی ندارد و وسیله إعمال سیاستهای اقتصادی نیست که بتوانند پول و قدرت خرید را جابجا کنند. عُقلا و دانشمندان عالم این دغدغه را داشتند که چطور ما پول را از اختیار بانکهای مرکزی در بیاوریم؟ هم قابل تقلب نباشد و هم در اختیار قوه حاکمه نباشد، که هر طور دلش بخواهد پول چاپ کند و مال مردم را از بین ببرد و به نصف برساند و برای سیاست هایی که خودش دوست دارد خرج کند.
از ۱۹۸۰ به عنوان یک ایده مطرح بوده که چگونه پول را از دست حاکمیت ها در بیاورند و دانشمندان مختلف در این مورد مقاله نوشتند. مکتب آنارشیست ها که ضد حاکمیت هستند هم خیلی به این ایده اهتمام می ورزیدند. بالاخره دانشمندانی روی این ایده کار کردند تا در سال ۲۰۰۹ یک شخص مجهول الهویه به نام آقای ساتوشی ناکاماتو، که اسم ژاپنی هست. مقالهای را منتشر کرد و در آن مقاله شرح داد که چگونه این کار را می شود انجام داد. بعد از چند ماه این پول عملاً بر طبق آن نظریه ای که ایشان طرح کرده بود، ایجاد شد و بعد خود ایشان از این طرح خودش خارج شد و اعلام کرد که این اوپن سورس است یعنی آن منبع برای همه قابل دیدن هست. شما می توانید در همان بندهایی که روی این پولها ایجاد می کنید یک بندش را اضافه یا کم کنید. اگر مقبولیت باشد آن وقت پول رمز پایه جدید ایجاد خواهد شد و اگر نباشد پول شما از بین میرود. بنابراین چیز مخفی در این رمز ارزها و استخراج و ساخت آن نیست، یعنی آن مبانی ریاضی و معادلات شرح داده شده و قابل توضیح هست.
به نظر ما اگر بررسی دقیق بشود از هیچ ناحیه ای اشکالی در این پول نداریم. فقط یک اشکال در خصوص بیت کوین میماند، آن هم این هست که وقتی این ایجاد شد ما چون عقب از قافله بودیم، شاید هشتاد درصد آن بدست یک عده خاصی افتاد. خود آقای ساتوشی همان اولین روز، یک میلیون بیت کوین را در حساب شخصی خودش ریخت، با اینکه مجهول الهویه هم هست، بیش از بیست و یک میلیون قابل تولید نیست. البته هر بیت کوینی، صد میلیون واحد دارد که کوچکترین واحدش ساتوشی نام دارد. یعنی قابل معامله هست و کل مردم جهان را می تواند پوشش بدهد. اول هر بیت کوین خیلی کم ارزش بود اما الان خیلی بالا رفته و الان هر بیت کوین حدود سی هزار دلار هست. اول مثلا با ده هزار بیت کوین یک ساندویچ هم نمی دادند اما در عرض ده سال این اندازه رشد کرده است. چون منافعش برای مردم اثبات شده و دنبال آن رفتند.
تنها اشکال این است که ثروت الان در اختیار عده خاصی است و ما نمی دانیم آن عده خاص چه کسانی هستند و لذا ما نباید اقتصادمان را به بیت کوین بسپاریم. می توانیم سبد اقتصادمان را تنوع ببخشیم و انحصار دلار را بشکنیم. اگر بخواهیم استکبار دلاری امریکا را به زمین بزنیم یک راهش این است که این رمز ارزها هم داخل مبادلات ما بشوند. اما اگر بخواهیم همه ثروت یا بخش مهم ثروت را اینجا ببریم، ثروت ما در اختیار اشخاصی قرار می گیرد که اکثرش را در حوزه خودشان وارد کردند. البته مشخص هست که مثلا این ۴۰ ایمیل صاحب ۸۰ درصد بیت کوینهای دنیا هستند، ولی صاحبان این ایمیلها مشخص نیست. بیت کوین این خصوصیت را دارد که فقط با یک ایمیل میتوانید کیف بیت کوین را ایجاد کنید. این درست است که نمی شود همه سرمایه و بودجه را به این طرف ببریم که در نتیجه به این وابسته بشویم. ولی از آن طرف چون این یک ضرورت و یک نیاز تاریخی هست بر مهندسین مسلمان واجب کفایی است احتیاطاً حداقل که در این زمینه پیش قدم بشوند و کوینهای شیعه و اسلام را ایجاد کنند. کوینهای اسلام و شیعه باید هر چه زودتر ایجاد و در دنیا عرضه بشود که این سرمایه ها جذب بشوند.
حجت السلام و المسلمین عبادی
مطالبی که در مورد رمز ارزها تقریب فرمودند انصافا اطلاعات به روزی هست و تحلیلهای فقهی که انجام دادند عالمانه و فقیهانه است، استفاده کردیم و تشکر می کنم. مطالب در مورد رمز ارزها ابعاد وسیعی دارد و حقیقتا نیاز به جلسات متعدد دارد و شاید در یک جلسه چند ساعته ما نتوانیم به عمق موضوع بپردازیم. ولی به اندازهای که جلسه اقتضا می کند و فرصت هست مطالبی را عرض می کنیم.
موضوعاتِ ذاتا اجتماعی
نکته اول این هست که در مباحث فقهی به ویژه در مورد موضوعاتی که جنبه اجتماعی دارد، موضوع را باید در دو سطح و جنبه فردی و سطح و جنبه اجتماعی مورد بررسی قرار داد. مشخصا در مورد بحث پول، سوال منِ مکلف این هست که آیا من می توانم استخراج رمز ارز بکنم؟ ماینینگ بکنم؟ می توانم خرید و فروش بیت کوین بکنم؟ در مورد فارکس آیا من می توانم در بستر اینترنت به معاملات فارکس بپردازم؟ علی الخصوص این معاملات نوینی که در سالهای اخیر، به ویژه با ظهور و بروز فناوری های اینترنتی و دیجیتالی الان فراهم شده، عرصه های بسیار وسیعی در معاملات و موضوعات اقتصادی به وجود آمده که افراد با توجه به خوی منفعت طلبی و سودجویی که دارند و نمی شود این را اساسا باطل عنوان کرد، دنبال معامله و سودآوری هستند. در این رهگذر عرصه های فقهی هم برای ما فقهی ها باز می شود که در این مورد باید کار بکنیم.
اگر با نگاه صرفا فردی نگاه کنیم مسئله ما این خواهد بود که آیا منِ مکلف میتوانم ارز دیجیتال بخرم و بفروشم و سودی که از اینجا برای من حاصل می شود، سود حلالی هست و من می توانم در این سود تملک بکنم؟ اگر در سطح بالاتر نگاه کنیم، البته نه لزوما به معنای احکام حکومتی یا حتی حکم حکومتی، بلکه موضوع، موضوعی است که جنبه عمومی دارد. وقتی ما در مورد پول صحبت می کنیم و می گوییم پول وسیله مبادله و حفظ ارزش و معیار سنجش هست، اینجا مسئله از سطح فردی خارج می شود. اگر من یک پولی را تولید کنم و بگویم این پول من است، شما هم بخواهید همین کار را بکنید، این کار یک جنبه فردی دارد و فی نفسه اشکالی ندارد، هر کسی آزاد هست و می تواند کاغذی را تولید یا چاپ کند! اما اگر پول را به عنوان یک کالای عمومی بدانیم، با چاپ پول، صرفا یک کتاب چاپ نمی کنید که داخل کتابخانه شخصی بگذارید. چاپ پول یعنی اینکه شما این را می خواهید به بازار تزریق کنید و در بازار می خواهید با این معامله صورت بگیرد. مردم در مقابل کاری که انجام می دهند و به شما عرضه می کنند، این پول را از شما بگیرند. مِلکش را می فروشد تا در مقابل این را از شما بگیرد. بنابراین این بحث، فقط بحث فردی نیست. نمی توانیم به موضوعات عمومی صرفا با نگاه فردی نگاه کنیم. نگاه فردی به این مباحث اشتباه محض است و ما را به چاله میاندازد. گاهی حتی آنهایی که ما آنها را سکولار یا لیبرال می دانیم، خیلی چیزها برای آنها حل شده است و نگاه منطقی به این موضوعات دارند. اما ما گاهی با معیارهای صرفا فقهیِ فردی دفاع جانانهای از چیزی می کنیم که بَیِّنُالغی است.
مثلا استفاده و خرید و فروش تریاک درست است یا نه؟ اگر یک نگاه فردی داشته باشیم، فی نفسه و برای استعمالات مشهوری که هست به عنوان یک دارو اشکال ندارد. خرید و فروش اسلحه که مجموعهای از فلز و مقداری باروت و گلوله و یک مقدار چوب است، بالاخره در مجموع تفنگ می شود، فی نفسه اشکالی ندارد، یعنی جزء مکاسب محرمه و اعیان محرمه محسوب نمی شود . اما اگر این سوالات را در بُعد اجتماعی نگاه کنیم، می گوییم این تریاک اختلالاتی به وجود می آورد و در خرید و فروش آن مضرات اجتماعی وجود دارد. پس با عنوان اولی اشکالی ندارد اما با عنوان ثانوی اشکال دارد و یک بحث را در دو سطح صحبت می کنیم.
اما بعضی موارد هست که اصلا صحبت در سطح فردیِ آن بی مفهوم است. مثلا معنا ندارد بحث پول را فقط در سطح فردی صحبت بکنید، اصلا صحبت کردن در مورد پول با آن تعریفی که آقای ترابی داشتند در سطح فردی صحیح نیست. در فضایی که، اسکناس کاغذی ارزش ذاتی ندارد و فقط بخاطر اعتبار مُعتبِر ارزش پیدا کرده است، اگر هر شخصی پول چاپ کند و بیرون بدهد و بگوید این هم پول من است. اصلا صحیح نیست منِ فقیه این موضوع را در دو سطح فردی و اجتماعی مورد بررسی قرار بدهم و در سطح فردی بگویم اشکالی ندارد و هر کسی آزاد است و این هم چاپ کاغذ است، در سطح اجتماعی هم بگویم جلوی ضررهای آن را می گیریم! در اقتصاد، کالاها به چند دسته تقسیم می شوند، به بعضی کالاها اصطلاحا کالای عمومی گفته می شود. حقوق و اموال و منافع را در ادبیات اقتصادی امروزی تحت عنوان کالا میگویند. مثلا امنیت، یک کالای عمومی است، روی واژه کالا بحث نکنیم چون این واژه مصطلح شده است.
امنیت یک کالای عمومی است، شخص نمی تواند کارهایی انجام بدهد بگوید من برای حفظ امنیت خودم، میخواهم امنیت طرف مقابل را به خطر بیندازم. مثلا دور خانهاش را مین گذاری کند و بگوید من امنیت خودم را حفظ می کنم، از طرف دیگر هر کسی از آنجا عبور کند مین منفجر می شود و طرف متلاشی می شود. آن فرد هم می گوید: به من ربطی ندارد من امنیت خودم را حفظ می کنم، اگر به ضرر فرد دیگری هست به من ربطی ندارد! امنیت یک کالای عمومی است که در سطح فردی ما نمی توانیم در مورد آن صحبت کنیم. پول هم یک کالای عمومی است، اساسا در سطح فردی نمی شود در مورد آن صحبت کرد.
آسیبهای خلق پول
الان در کشور یکی از بحثهایی که در کنار رمز ارزها مطرح هست خلق پول بانک است. در حال حاضر بانکها خلق پول می کنند و بعضی از مراجع عظام تقلید از جمله آیت الله العظمی مکارم شیرازی حتی این را «أکل مال به باطل» گفته اند و بحث های مفصلی در این مورد شده است و الان هم قانون بانک مرکزی در مورد خلق پول در حال تغییر است. پولی یا نقدینگی که الان در اقتصاد جریان دارد سه شکل دارد؛ شکل اول همین اسکناس ها و سکه هایی که توسط بانک مرکزی چاپ می شود. شکل دوم آن ذخایری است که نزد بانک مرکزی هست و اصطلاحا آن را ذخیره قانونی می گویند. از ده تا سی درصدِ پولی که ما در بانک می گذاریم، بسته به سیاست های پولی بانک مرکزی، بانک مرکزی آن پول را به عنوان ذخیره قانونی بر می دارد، بخشی را کنار می گذارد و بخشی را در اختیار بانک ها قرار می دهد. شکل سوم سپرده های بانکی است که دست مردم هست. مجموع نقدینگی که الان ما داریم سه هزار هزار میلیارد تومان است که ۳ درصد آن اسکناس و سکه است و ۹۷ درصد آن در قالب خلق پولی است که توسط بانکها صورت می گیرد.
اینها بحث های پای هایه ما هست که اگر اینها را بدانیم چه بسا نگاه جدیدی نسبت به رمز ارزها پیدا کنیم. یک مثال عرض می کنم؛ یک خان های به قیمت یک میلیارد است، من پول ندارم بخرم، بانک هم پول ندارد آن را بخرد. فرض کنیم من به فروشنده می گویم می شود این را مفت به ما بدهید؟ می گوید نه! بانک هم می گوید می شود این خانه را مفت به من بدهید؟ فروشنده می گوید نه نمی دهم. بعد بانک می گوید من می توانم برای شما یک کارت اعتباریِ یک میلیاردی بدهم، نگران هم نباش این یک کارت معمولی نیست، چون من دستگاه هایی را در فروشگاه ها گذاشته ام که همه به شتاب وصل هستند و کارت من را قبول می کنند. شما می خواستید خانه را بفروشید با پولش کالایی را بخرید یا خدماتی را اخذ کنید. من دستگاه ها را طوری چیده ام که این کارت را بکشی، کالا و خدمات به تو ارائه می دهند. فروشنده می گوید من حاضرم این خانه ام را به بانک بفروشم! من ندارم، چون بانک نیستم و چنین بستر خلق اعتبار را ندارم. تمام وام هایی که الان بانک ها می دهند همه در واقع همین خلق پولی است که توسط نظام بانکی صورت می گیرد. حدود سه چهار سال قبل ما سه چهار نفر خدمت آیت الله العظمی مکارم رفتیم و یک صحبتی با ایشان کردیم. ایشان تعجب کردند گفتند مگر می شود؟! این مثل این است که یک دستگاهی بگذارید و پول چاپ کنید و هر کالایی که خواستید بخرید. آن وقت یعنی حدود ۳ سال قبل ایشان وقتی فتوا دادند، از این حوزه سرو صدایی از خود ما عمامه به سرها بلند شد که آقا موضوع شناسی خوب صورت نگرفته و...
یک نشستی در مدرسه امام کاظم علیه السلام از طرف مؤسسه فقه اقتصادی طیبات، برگزار کردیم. قبل از جلسه آیت الله مکارم را دیدم و گفتم ما می خواهیم یک چنین نشستی برگزار کنیم. گفتند: دستت درد نکند، این طلبه ها پدر ما را در آوردند که ما آن حکم را دادیم. ما در آن جلسه مقاله آقای کمیجانی که الان معاون بانک مرکزی است و یکی از اساتید مطرح اقتصاد است، ارائه دادیم. در آن مقاله ایشان می گوید: در مورد خلق پول سه نظریه وجود دارد؛ نظریه اول بانک ها هیچ خلق پولی انجام نمی دهند بلکه سپرده ها را می گیرند به همان اندازه که سپرده گرفتند وام می دهند. ایشان می گوید این نظریه که اصطلاحا معروف به نظریه واسطه گری بانک ها هست یک نظریه مزخرف است. نظریه دوم، بانک ها مجموعاً با هم خلق پول می کنند. چون بانکی که وام می دهد، این وام می رود در فلان بانک و دوباره سپرده می شود از آنجا می رود فلان و... پس بانکها در مجموع با هم خلق پول می کنند، این هم نظریه مزخرفی است. سومین نظریه این است که هر بانک به تنهایی خودش خلق پول می کند، که در مورد همین نظریه دو نظر وجود دارد. ایشان در آن مقاله می گوید این نظر درست است. البته این قضیه فقط نظر ایشان نیست بلکه این نظریه از نظریات مطرحِ روی می ز اقتصاد است و آنهایی که دانش اقتصادی دارند و در دانشگاه اقتصاد خواندند می دانند.
الان نظریه خلق پول از هیچ، توسط نظام بانکی را نمایندگان بانک مرکزی خودشان کاملا قبول دارند. یک بار بانک مرکزی می بیند دولت کسری بودجه دارد، پول چاپ می کند و خلق پول می کند، منافع این به جیب عموم مردم می رود، حال اگر منفعتی داشته باشد! یک بار این هست که کشور عراق و اقتصاد عراق و سوریه روی ایران باز شده و ما هر اندازه که تولیدات مان را بالا ببریم رشد اقتصادی کشور بالا می رود. اما الان پول نداریم، بانک مرکزی پول چاپ می کند و خلق پول می کند و به بنگاه اقتصادی تزریق می کند و بنگاه اقتصادی تولیدش را بالا می برد و اشتغال و رشد اقتصادی بالا می رود و منافع این صادرات در مجموع به کل کشور می رسد، این عیبی ندارد. مرجع پولی و حاکمیتی کشور، به ویژه اگر حکومت، حکومت اسلامی باشد، تشخیص داده تزریق پول الان به نفع کشور است و تزریق می کند و در واقع منافع این به کل کشور می رسد.
اما یک بار، یک بانک تجاری و نه بانک مرکزی، مثلا بانک های خصوصی که سهام دار دارند و دنبال سود هستند، پول ندارد، بخش واقعی هم پول ندارد، آن بانک به برکت این دستگاه ها و کی بوردها و عددها، در قالب کارت اعتباری پول چاپ می کند و تحویل طرف می دهد یا طرف با این کارت اعتباری یک شرکت هزار میلیاردی را می خرد. آن وقت ما بیاییم با بحث های فقهی بگوییم عناوین اولیه را نگاه می کنیم که ردع شارع نمی بینیم و... اگر فقه فردی نگاه بکنیم تاثیرش این می شود که سه هزار هزار میلیارد نقدینگی که سه درصد آن فقط پول اسکناس چاپ شده است به جامعه تزریق می شود. وقتی نقدینگی بالا رفت، تقاضا نسبت به کالا بالاتر می رود، تقاضا که بالاتر رفت اگر عرضه جوابگوی این تقاضا نباشد تورم بالا می رود، تورم که بالا رفت، ارزش کالای شما و تومان شما افت پیدا می کند و سودش را بانک به برکت خلق پول خودش، می برد. اما مضراتش را جامعه باید متحمل بشوند که دقیقا جلوی چشم ما است. یعنی ما نه از تحریم ضربه می خوریم و نه چیز دیگری، مشکلی که ما الان داریم نقدینگی بی رویه و خلق پولی است که توسط نظام بانکی صورت می گیرد به اضافه فساد و بی تدبیری که متأسفانه در بخش مدیریت است. این خلق پول که مضراتش را گفتیم همه در ذیل بسترهای قانونی صورت می گیرد. پس آن بانک تخلف یا کلاه برداری نکرده، سیستم این کشش را داشته است.
پیش فرضی که جناب استاد ترابی گرفتند و در فقرات آخر فرمایشات داشتند این بود که چرا دولت باید بتواند پول چاپ کند یا با چنبره دلار بر اقتصاد دنیا مخالف بودند و فرمودند که ما باید این زنجیر و این حصار را بشکنیم. این فرضی که جنابعالی گرفتید به نظر بنده فرض درستی نیست، در واقع می خواهید از چاله در بیاورید اما از آن طرف به چاه بیندازید. این استدلالی که فرمودید و در آخر توصیه کردید که مهندسان و... سریعا بیایند و رمز ارز تولید کنند بدون اینکه ذکر کرده باشید زیر نظر نهاد پولی کشور باشد. اگر هم نهاد پولی کشور مشکل دارد باید رفت از طریق قانونی درست کرد، به ویژه که ما در حکومت اسلامی هستیم. ما واقعا دنبال این هستیم که مشکلات را حل کنیم و الان برای این موضوع داریم می جنگیم. نظام سرمایه داری و لیبرالی بر اقتصاد کشور حاکم شده، ما روی مبانی و حتی مدلها کار می کنیم، اما مجموعه های از عوامل مدیریتی الان بر اقتصاد کشور چنبره انداخته که نمی گذارند به راحتی مدل مطلوب جلو را ببریم. نمی گویم ناامید باشید، ولی خوش خیال هم نباشید که این نظام سرمایه داری سود طلبی که منافع عدهای را تأمین می کند به راحتی اجازه بدهد مدل مطلوب را پیاده کنید. کار، کار خیلی سختی است و جلوی چشم مان هم می بینیم.
الان بررسی هایی دارند انجام می دهند و قطعا جناب آقای ترابی هم در جریان هستند، بانک مرکزی دارد تولید رمز ارزی به نام آریا کوین می کند و عیب هم ندارد. منافعی که رمز ارزها دارد تحت نظارت مرجع پولی هیچ مانعی ندارد، واقعا تشخیص دادند تولید کردند. مثلا آقایون می فرمایند که ما الان در تحریم ها نمی توانیم به حساب حزب الله لبنان برای تقویت جبهه مقاومت پول واریز کنیم اما از طریق بیت کوین و رمز ارزها می توانیم این کار را انجام بدهیم، فناوری رمز ارزها و عدم تمرکزی که گفته می شود، منظور این هست که در بانک مرکزی تمرکز پیدا نکرده است. دول استکباری نمی توانند واریزها و مبادلات ما برای یمن و... را نمی توانند رصد کنند و چون نمی توانند رصد کنند نمی توانند جلوی آن را بگیرند. الان با دلار و یورو و روبل می توانند ولی با رمز ارز و بیت کوین نمی توانند جلوی مبادلات ما را بگیرند. این یک منفعت، ولی این منفعت دلیل بر این نمی شود که بگویم هر کسی و هر مهندسی یک رمز ارزی را راه بیاندازد و بعد وقتی این را تبدیل به پول کرد، یعنی این می تواند در بازار به عنوان وسیله مبادله قرار بگیرد و برود یک خانهای را بخرد. آن آسیبی که در مورد خلق پول عرض کردم با بحث رمز ارزها با این نگاه یکسان هستند. اگر قرار باشد هر کسی بتواند یک اعتباری خلق کند و با آن کالا تهیه کند این فرد دارا شدنش به چه جهت هست؟ فقط بخاطر اینکه یک پولی را چاپ کرده یا رمز ارز به وجود آورده است؟ آیا از منظر شرعی ما می توانیم این را با «لاتاکلوا اموالکم بینکم بالباطل» تصحیح بکنیم یا نه؟
خلاصه اینکه رمز ارزها با مزایا و منافعی که دارد، اگر ذیل نهاد پولی کشور صورت بگیرد خوب است. درست است دلار پدر مردم را در آورده و وسیله استکبار جهانی برای سیطره بر اقتصادهای دیگر شده است. ولی رمز ارزها در هاله های از ابهام هستند و اطلاعاتی که ما در مورد این ها پیدا می کنیم مبتنی بر مقالاتی است که خودشان تولید کردند. خانم کاسپرسکای، که مدیر یک شرکت بسیار بزرگی به همین نام هست می گوید: بررسی های کامل نشان می دهد که این رمز ارزها توسط نهادهای پولی و امنیتی امریکا راه اندازی شده است. با توجه به اینکه سیطره دلار توسط کشورهای مختلف در حال از بین رفتن هست. خود آمریکایی ها به نام های مجهولی، به نام ساتوشی و... این رمز ارزها را راه اندازی کرده است.
اما اینکه بگویید: یک فرد مجهولی خیرات امواتش مقاله های را نوشته و یک شبکه های را راه اندازی کرده و نخواسته که شناسایی بشود یا ترسیده اگر شناسایی بشود از بین برود، اینها حرف علمی نیست. بالاخره همه می پرسند چه کسی این زنجیره بلوکی یا بسته بلاکچین را راه اندازی می کند؟ به صورت مبهم می گویند یک آدمی است به نام فلان، توری هم انداخته و... بعد فکر کنید تمام پیچیدگی هایی که در این هست کاملا کشف کردید و به هیچ وجه قابل رصد نیست، یعنی امری که در عرصه اینترنت بسیار بعید به نظر می رسد!
ما یک جلسه های رفته بودیم در آن جلسه گفتند موبایل ها را بیرون بگذارید و باطری آن را هم در بیاورید. رفتیم داخل، دیدیم موضوع جلسه اتفاقا همین موبایل هست. یک هکر پشت پروژکشن نشست و یکی یکی گوشی هر کدام از ما را وارد شد، یعنی داخل موبایلی که خاموش است و باطری آن هم در آمده رفت. بعد می گویند که رمز پیچیده بگذار که اصلا کشف نشود! در حوزه دیجیتال و فناوری این حرف ها نیست. یک هکر می تواند به راحتی حساب های آمریکا و اسرائیل را از ایران هک بکند و به هم بریزد. پس این گزاره را که؛ تولید کننده بیت کوین یک انسان مجهول الهویه است، یک گزاره ساده انگارانه، در ابعاد موضوع شناسی فقهی، می دانم و به سادگی نمیتوانم از اینها بگذرم. برخی میگویند بیت کوین بسیار پیچیده مهندسی شده و یک آدم مجهول سیستمی را طراحی کرده که به هیچ وجه تراکنش های مالی آن قابل رصد نیست و... دلمان را به گزاره های اینترنتی و مقالاتی که در بسترهای اینترنتی راه اندازی شده خوش کرده ایم.
اما رغبت عقلا به بیت کوین؛ کدام عقلا را می گویید؟ اگر منظورتان مردم عادی است، اگر پست ترین کالاها را از طریق بسترهای تبلیغاتی و نت ورک مارکتینگ ها و ... تبلیغ کنید مردم برای آن صف می بندند و رغبت پیدا می کنند و حاضر هستند برای آن پول بدهند، چون فکر می کنند دو روز دیگر فلان مقدار پول خواهد شد. ما این را نفی نمی کنیم که مردم الان رغبت پیدا کردند و حاضر هستند که در مقابل آن پول بدهند، اما آیا این معیار می شود برای ما که این را مال محسوب کنیم؟
این مباحث را با چهار معیار مورد بررسی قرار می دهیم؛ قاعده ممنوعیت اکل مال به باطل، قاعده لاضرر و قاعده لاغرر و... در بحث غرر و... من موافق جناب آقای ترابی هستم، خیلی قوی نمی توانیم در مورد غرری بودن رمز ارزها صحبت بکنیم، آن عناوینی که آقای ساتوشی کی بود و... نمی شود یک مستند قوی باشد که ما بگوییم خرید و فروش رمز ارزها غرری هست. اما در مورد اکل مال به باطل اگر بخواهیم وارد بشویم، به زیبایی آقای ترابی فرمودند ما اگر وضعیت سه اصطلاح را روشن بکنیم می توانیم در مورد اینها صحبت داشته باشیم و تا مبنا روشن نشود نمی توانیم در مورد اکل مال به باطل صحبت کنیم. این سه واژه، اکل و مال و باطل است. اکل که از نظر لغوی مشخص است، از نظر معنایی هر گونه تصرفات و استیفای منافع که صورت می گیرد را کلاً اکل می گوییم و فکر نکنم اختلافی در اینجا داشته باشیم. در مورد بای در بالباطل هم دوتا مطلب هست که این با، بای مقابله است یا بای سببیت است. که در مکاسب به قدر نیاز صحبت شده است. در مورد باطل هم آیا باطل شرعی است یا باطل عرفی است؟ که اگر باطل عرفی را بگیریم در واقع آن حداکثر را گرفتیم. اگر باطل شرعی بگیریم، ما جایی نداریم که آن باطل شرعی و عناوینی که در شرع مقدس آمده را بگوییم. ولی اگر باطل عرفی را بگیریم اینجا محل صحبت هست که باطل عرفی که می گوییم و مردم آن را در واقع باطل می دانند، آن چیست؟!
سومین واژه هم مال هست که ایشان هم مطرح کردند مالیتی که ما میگوییم باید ۵ ویژگیِ منفعت و مورد رغبت بودن و حلال بودن و ندرت نسبی و قابلیت اختصاص را داشته باشد، با این عناوین اگر بخواهیم بحث فقهی نسبت به رمز ارزها داشته باشیم باید ببینیم این منفعتی که الان در مورد مال مورد نظر است، در رمز ارزها آن منفعت چیست؟! منفعت ذاتی کاملا قابل فهم و مشخص است اما در مورد مال اعتباری که حتما باید معتبِری باشد، آن معتبِر در رمز ارزها آیا صلاحیت اعتبار دادن را دارد یا نه؟ صرف اینکه بگوییم هر کسی می تواند یک چیزی را اعتبار بدهد کفایت نمی کند. این کاغذی که به عنوان چک برای بدهی خودم به شما می دهم، یک اعتباری به این چک دادم و این کاغذ در دادگاه ها و محاکم قضائی مورد قبول قرار می گیرد و این یک ورق بهادار میشود که حکومت پشتوانه آن است. اینجا معتبِر یک اعتباری دارد و صلاحیت اعتبار را هم دارد. اما اینکه در مال اعتباری هر کسی به یک چیزی اعتبار بدهد و ما بگوییم منفعت دارد پس مال است درست نیست. البته عرض کردم با صف بستن مردم برای خریدن بیت کوین، این اعداد و ارقام اعتبار پیدا نمی کنند. چون رفتارهای افراد گاهی بخاطر شرایط مقطعی است که در نظر گرفتهاند. اینها گاهی رفتارهای هیجانی و گاهی متاثر از تبلیغات و گاهی به خاطر سودجویی است. با بسترهای تبلیغاتی که الان وجود دارد به راحتی می توانید یک چیز متعفن و بدبویی که مردم بینیشان را می گیرند و اصلا چندش آور است، در معرض فروش بگذارید و اگر مردم بفهمند که این را امروز بخرند، به هر دلیلی، و فردا بفروشند، سود خواهند کرد، می روند و صف می ایستند و آن را امروز می خرند تا فردا بفروشند و سود کنند. تبلیغات امروز به راحتی میتواند یک چیزی را در ذهن شما تبدیل به ارزش کند حال آنکه شما تا دیروز می گفتید این چیز اصلا ارزشی ندارد. امروزه کُد برخی مراحل بازی های کامپیوتری با قیمت های بالا خرید و فروش میشود، بعد ما بگوییم اصلا برای یک فقیه مهم نیست که چه چیزی خرید و فروش می شود، بلکه مهم این است که این مورد رغبت قرار گرفته و شارع مقدس هم این را قبول کرده است!
ما در بحث منفعت داشتن به ویژه در بحث اعتباری، اگر خیلی خیلی کوتاه بیاییم که مالیّت مال اعتباری را به ویژه در کالاهای عمومی قبول بکنیم، نکته این هست که آن معتبِر، صلاحیت اعتبار دادن را داشته باشد.
یکی از وظایفی که برای پول مطرح شده، ذخیره ارزش است. این ذخیره ارزش در مورد رمز ارزها و سایر پولهای اعتباری که هر کس خودش بخواهد ایجاد بکند و معتبِر یک نظام یا مرجع پولیِ صلاحیت دار نباشد، ارزش مال من در این پول چگونه می خواهد حفظ بشود. استاد ترابی فرض گرفتند که این پول دیجیتال نابود شدنی نیست و امکان ندارد از بین برود. ما همین الان در یک هفته می بینیم صد میلیون تومان قیمت یک بیت کوین بالا میرود و دفعه بعد صد میلیون پایین می آید و هیچ بانک مرکزی و هیچ یک از نهادهای کشور پشتوانه این نیست. حتی خلق پولی که این همه مورد نقد قرار می گیرد، از نظر ظلم بودن و از نظر دارا شدنِ بلاجهت، اما می گوییم حداقل در بستر یک نهاد پولی دارد صورت می گیرد. اگر چه خلق کرده و در اختیار من قرار داده اگر فردا به هر نحوی به بانک مرکزی بروم بانک مرکزی حاضر است این اعتبار را تبدیل به اسکناس کند، یعنی اسکناس به من میدهد چون پشتیبان دارد. اگر فردا ارزش این بیت کوین یک دفعه پایین آمد یا از بین رفت. واقعا چگونه می توانید بگویید که این وسیله حفظ ارزش هست؟!
بنابراین اگر بیت کوین یا پولهای رمز ارز را به عنوان پول در نظر بگیریم. پول یک کالای عمومی است که پدید آورنده و اعتبار دهنده آن باید نهاد پولیِ صلاحیت دار و مُجازی باشد که منافع عمومی را پشتیبانی بکند چون پولها تبدیل به وسیله مبادله و حفظ ارزش می شود و نیاز به پشتیبانی دارد. یا اینکه اگر خودش تولید نمی کند تأیید و پشتیبانی دارد مثل دلار، دلار با اینکه پول بین المللی هست ولی بانک مرکزی، به عنوان نهاد بالادستی که منافع عمومی را پشتیبانی می کند، آن را حمایت می کند.
من یک پولی را می خواهم در اختیار حزب الله لبنان قرار بدهم، اگر بتوانیم با بیت کوین در اختیارش قرار بدهند، باز هم این رساندن پول نمی تواند مبنای فقهی برای تأیید یک کالا قرار بگیرد. بنابراین در رمز ارزها اولا یک فضای بسیار مبهمی وجود دارد و پشتیبانی برای آن وجود ندارد و ثانیا تعریف های پول و مال را نمی توانیم به طور کامل در این پول داشته باشیم.
نکات حجت الاسلام والمسلمین ترابی در مورد نقدهای حجت الاسلام و لمسلمین عبادی
نکته اول اینکه امر اجتماعی بودن پول را ما هم قبول داریم، اما هر امر اجتماعی لازم نیست که زیر نظر و در کنترل حاکمیت باشد و نظارت کافی است. بنا بر ادله ما امر اجتماعی بودن باعث نمی شود که حاکمیت بالمباشره آن امر را در دست بگیرد. سابقه پول را در زمان پیامبر ببینید، پیامبر اقدام به ضرب سکه نکردند بلکه با درهم ایرانی و دینار رومی معاملات انجام می شد. ضمن اینکه روایات صحیح السند در کافی و دیگر کتب داریم که لازم نیست وسیله مبادله حتما حاکمیتی باشد. این در نظر اهل سنت است که ضرب سکه را مربوط به حاکمیت می داند و شیعه چنین نظری ندارد. البته اگر با عنوان حکم ثانوی بگویید بحث دیگری است.
نکته دوم اینکه این رمز ارزها ضد خلق پول است چون بیت کوین حالت طلا را دارد و محدود است و اتفاقا باعث می شود مشکل خلق پول حل شود و یکی از مزایای رمز ارزها حل مشکل خلق پول است.
نکته سوم اینکه ما نفی نمی کنیم پشت این رمز ارزها سرویس های اطلاعاتی و امنیتی آمریکا باشد اما بیشتر دانشمندان می گویند این رمز ارزها به اقتصاد آمریکا ضربه میزند. و بخاطر همین امکان ما میگوییم اقتصاد را فقط به این وابسته نمی کنیم بلکه تنوع می بخشیم.
نکته چهارم اینکه ارز دیجیتال باطل عرفی نیست چون وقتی عرف میبیند یک مشکلاتی در پول هست که حل آن از این راه است اقبال می کند و اتفاقا باطل نیست.
نکته پنجم اینکه صلاحیت اعتبار دو مرحله است که آقا ضیا و شهید صدر و دیگران در بحث وضع مطرح کرده اند. مرحله اول جعل اعتبار و مرحله دوم مقبولیت است که اگر مقبولیت بیاید جعل ما اثر دارد و اگر مقبولیت نباشد جعل بی اثر است. پس در این موضوع در مرحله اول چند مهندس جمع میشوند و جعل می کنند، اگر مقبولیت بیاید آن اعتبار و جعل صلاحیت پیدا می کند و اگر مقبولیت نیاید صلاحیت پیدا نمی کند. لذا اشکالات آقا عبادی از باب احتیاط است چنانچه آقایان هم از باب احتیاط ارز دیجیتال را کنار می گذارند.
نکات حجت الاسلام و المسلمین عبادی در پاسخ به حجت الاسلام و المسلمین ترابی
نکته اول اینکه مقایسه های خلق رمز ارز با ضرب سکه در زمان پیامبر اشتباه است و این دو خیلی با هم فرق دارند چون در آنجا طلا و نقره خودش ارزش ذاتی دارد و اگر کسی بخواهد ارزش مبادله ای و پولی آن را ساقط کند باز هم ارزش ذاتی آن سر جای خودش هست. اما صحبت ما در مورد پول اعتباری است که در زمان رسول الله نبوده تا ایشان این را قبول یا رد کنند!
نکته دوم که در صحبت ها هم عرض شد غالبا رغبت مردم به رمز ارزها بخاطر رهایی از آسیب پولی و بانکی کشور نیست بلکه به خاطر منفعت طلبی است.
نظر شما